۱۳۹۲ اسفند ۱۳, سه‌شنبه

مرا دلی که صبوری از او نمی آید ...



چطور بنشینم و این حجم اندوه را از عمق چشمانت ببینم و دم نزنم!؟


*. عنوان از سعدی (+)

۴ نظر:

  1. چون تویی را چو منی در نظر آید هیات!
    که قیامت رسد این رشته به هم یا نرسد

    ز آسمان بگذرم ار بر منت افتد نظری
    ذره تا مهر نبیند به ثریا نرسد

    ابر چشمانم اگر قطره چنین خواهد ریخت
    بلعجب دارم اگر سیل به دریا نرسد

    پی نوشت: گزینش شعر با توجه به برچسب سعدی

    پاسخحذف
  2. نمیدونم چرا یاد این بیت افتادم

    خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود .... ز هر درش که بخوانند بی خبر نرود

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خب طبعا شباهت ریتمیک هر دو شعر به هم میتونه دلیلش باشه
      یا اینکه دل من مدام از پی نظر میره و خوندین و به ذهنتون متبادر شده
      یا دلایل دیگه

      حذف

اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!

بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !